»» كاربر مهمان (ورود | ثبت نام)

  صفحه اصلي   درباره Biostat.ir   مقالات   دانلود   تازه ها   پيوندها   بخش اعضاء
 
 

شما اينجا هستيد: صفحه اصلي » تبادل نظر » يك فنجان چاي » عمومي(از هر دري سخني)

براي اظهار نظر بايد وارد سيستم شويد.

يك داستان كوتاه (مشاهده: 1732)


ا2/2/1388   ا2:07 بعدازظهر
م.اميري

از ابوسعيد ابوالخير سوال كردند :
اين حسن شهرت را از كجا آورده اي! 
گفت : شبي مادرم از من آب خواست، دقايقي طول كشيد تا من آب بياورم وقتي رسيدم كه مادر به خواب رفته بود.
دلم نيامد بيدارش كنم و تا صبح در كنارش نشستم. وقتي مادر  چشمش  را گشود كاسه آب را در دستانم ديد و گفت: فرزندم اميدوارم كه نامت عالم‌گير شود.
و بدين سان ابوسعيد ابوالخير مرد خرد و آگاهي و عرفان، شهرت خويش را مرهون  يك دعاي مادر مي‌داند
.


ا11/2/1388   ا8:10 بعدازظهر
فازي

زندگي را ھر طور كه نگاه كني زيباست.  (گوته)


 


عشق آرامبخش است بسان آفتاب پس از باران . (شكسپير)


 


سعادت بسته به كار و جسارت است. (بالزاك)


 

 

   

شرايط استفاده از سايت | رعايت حريم شخصي كاربران
info[at]biostat[dot]ir
آخرين به روز رساني: 9/4/1386
نقل مطالب اين سايت با ذکر منبع و نشاني اينترنتي سايت بلامانع است.